10

10

۱ مطلب توسط «مجتبی حسن زاده» ثبت شده است

بببب

پنجشنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۳، ۱۲:۵۹ ب.ظ
جهت مشاهده در اندازه اصلی و دانلود روی تصاویر کلیک کنید.


صفحه ی یک:

(سربرگ)


سخن آغازین
نوروز از راه ‌رسید و امسال هم مانند سال‌های پیش با چشم‌های اشک‌آلود دعا می‌کنیم برای « قلب قلوب» مان و رسیدن به « احسن الحال ». و این دعا کردن‌ها گویی فقط برای لحظه سال‌تحویل است و باز روز از نو ...
امسال اما نوروزمان فرق می‌کند با سال‌های قبل. نوروز امسال بوی بی‌مادری می‌دهد. بوی فاطمیه ...
و این تقارن زمانی، جز رحمتی بزرگ نیست برای رسیدن به « احسن الحال ».
امسال دعای تحویل سال را اگر می‌خوانیم، حواسمان به زندگی فاطمه. هم باشد. که « احسن الحال»  همان زندگی سادهٔ فاطمه. است.
نوروز بهانه‌ای شد برای صرفاً جهت تلنگر تا تلنگر بزند و هشدار دهد چیزهایی را که می‌دانیم اما ساده از کنارش عبور می‌کنیم و به فراموشی می‌سپاریم.  تا یادآوری کند ساده زیستن را برای آرامش بیشتر. که ساده زیستن همان چیزی است که از یادمان رفته و هر روز داریم خود را در گیر تکلف‌های بیهوده می‌کنیم.
شاید نوروز فاطمی بهترین فرصت باشد برای آغاز زندگی فاطمی...

هم تازه  رویم هم خجل  هم شادمان هم تنگدل
کـز عهـده بـیـرون آمدن    نـتـوانـم ایـن إنـعــام را

نظر آیت الله مکارم شیرازی درباره تقارن مراسم نوروز 1393 و ایام فاطمیه
آیت الله مکارم شیرازی در پاسخ به یک استفتاء نظر خود را درباره تقارن ایام شهادت حضرت فاطمه. با جشن نوروز اعلام کرد.
به گزارش فرهنگ نیوز ، متن استفتاء و پاسخ آیت الله مکارم شیرازی که در پایگاه اطلاع رسانی ایشان منتشر شده به شرح زیر است:
متن استفتاء: «نظر مبارکتان را نسبت به برگزاری مراسم جشن عیدانه در فروردین ماه سال 1393 که بعضی از روزهای آن مصادف با ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا.می­ باشد ، مرقوم فرمایید.»
پاسخ: «احترام ایام شهادت بانوی اسلام فاطمه زهرا . بر همه لازم است بنابراین ایام فاطمیه اول 13 ، 14 و 15 جمادی الاول (24 ، 25 و 26 اسفند 1392) و همچنین ایام فاطمیه دوم 1 ، 2 و 3 جمادی الثانی (12، 13 و ­14 فروردین 1393) باید به مراسم سوگواری آن حضرت اختصاص داده شود و از برکات آن بهره ­مند گردند.
ولی در بین این دو ایام، برگزاری مراسم دیگر (با رعایت تمام موازین شرعی) مانعی ندارد. ضمناً انجام مراسم سال نو مانند دید و بازدید، خانه تکانی ، نظافت و امثال آن نیز مانعی ندارد.»

همراه رهبری در سالی که گذشت:

1. ظرفیت درون‌زا , اقتصاد مقاومتی , پشتیبانی الهی با حضور مردم در صحنه:

واقعیت دیگرى که باید به آن توجه داشت، ظرفیتهاى بى‌شمار ملى است؛ که خوشبختانه مسئولین کشور، مسئولین دولتى  ، میبینم همه معترفند ، به ظرفیتهاى بى‌شمار داخلى کشور؛ که خب همین وجود این ظرفیتها هم بحمدالله رهنمون شد که این حقیر و همفکران به این مسئله‌ى اقتصاد مقاومتى برسیم.[ ویژگی‌های سیاستهای اقتصاد مقاومتی] مردم‌محوری است که در این سیاستها ملاحظه شده. تجربه هم به ما نشان میدهد، بیانات و معارف اسلامی هم تأکید میکند که هرجا مردم می‌آیند دست خدا هم هست. یَدُ اللهِ مَعَ الجَماعَة؛ هرجا مردم هستند، عنایت الهی و کمک الهی و پشتیبانی الهی هم هست. چون مردم در میدان بودند، کارها پیش رفته؛ ما در زمینه‌ی اقتصادی به این کمتر بها دادیم. ما بایست به مردم تکیه کنیم، بها بدهیم. اقتصاد مقاوم آن‌وقتى است که ما در داخل، ظرفیت داریم. هرکسی(از مردم) که در این زمینه اقدام و عمل بکند، قطعاً مصداق «وَ عَمِلوا الصالِحات»  خواهد بود

2. افزایش جمعیت:

مسئله‌ى جمعیّت یکى از خطراتى که وقتى انسان درست به عمق آن فکر میکند، تن او میلرزد مسئله‌ى جمعیّت را جدّى بگیرید؛ جمعیّت جوان کشور دارد کاهش پیدا میکند. یک جایى خواهیم رسید که دیگر قابل علاج نیست. یعنى مسئله‌ى جمعیّت از آن مسائلى نیست که بگوییم حالا ده سال دیگر فکر میکنیم؛ نه، اگر چند سال بگذرد، وقتى نسلها پیر شدند، دیگر قابل علاج نیست.

یک نگاه مقلّدانه‌اى به زندگى غربى یا به زندگى اروپایى وجود داشته که به اینجاها منتهى شده و میراث آن به ماها رسیده؛ ما هم در یک برهه‌اى از زمان غفلت کردیم، کارى که باید انجام بدهیم انجام ندادیم.

3. اعتماد مردم به نظام اسلامی:

آحاد ملّت وحدتشان را حفظ کنند؛ وحدت و اتّحاد و همدلى میان مسئولین و مردم بایستى زیاد بشود؛ هم آحاد مسئولین کشور و مدیران کشور به مردم اعتماد کنند، هم مردم به مسئولین کشور اعتماد کنند. ممکن است کسانى اهل انتقاد باشند، انتقاد بکنند، [ ولى‌] انتقادها منصفانه باشد؛

4. مذاکرات هسته‌ای, مذاکره با آمریکا:

بعضى از مسئولین و دولتمردان فکر میکنند در قضیّه‌ى هسته‌اى ما با آمریکایى‌ها مذاکره کنیم [تا] موضوع حل بشود؛ گفتیم خیلى خب، اصرار دارید شما، در این موضوعِ بالخصوص بروید مذاکره کنید؛ مخالفتى نمیکنم امّا خوشبین نیستم. بنده اصرار دارم بر حمایت از مسئولانى که اجراى کار برعهده‌شان است، من هم کمکشان میکنم و هم حمایتشان میکنم؛ این یک طرف قضیّه است که قطعى است. از آن طرف اصرار دارم بر تثبیت حقوق ملّت ایران، از جمله مسئله‌ى حقوق هسته‌اى؛ اصرار داریم بر اینکه از حقوق ملّت ایران یک قدم عقب‌نشینى نباید بشود. یکى از علل اجتماع گرم‌تر مردم امسال همین بود که مردم دیدند که چطور مسئولین آمریکا گستاخ، پررو، زیاده‌طلب، بددهن، بى‌ادب روبه‌رو میشوند؛ غیرت دینى مردم آنها را به میدان کشاند تا به دشمن بگویند: اشتباه نکن، ما هستیم. ملّت ایران در این راهپیمایى بیست‌ودوّم بهمن به همه‌ى ما خواستند بگویند: خاطرتان جمع باشد، ملّت ایران ایستاده است، در صحنه است، در مواجهه‌ى با دشمن احساس ضعف نکنید

5. دشمن‌شناسی:

بعضى‌ها میخواهند نظر مردم را از دشمنىِ دشمن منصرف کنند؛ نه، ببینید دشمنى را، ببینید دورویى را. مسئولین آمریکایى در جلسات خصوصى با مسئولین کشور ما یک‌جور حرف میزنند، بمجرّد اینکه از آنها جدا میشوند، در بیرون یک‌جور دیگر حرف میزنند. مردم ایران این دورویى دشمن و نیّات سوء و پلید دشمن ما را ببینند؛ ملّت توجّه داشته باشد.

مکرّر گفتیم که مسئله‌ى هسته‌اى بهانه است براى دشمنى؛ مسئله‌ى هسته‌اى هم اگر یک روزى  بر طبق نظر آمریکا حل بشود، باز یک مسئله‌ى دیگرى دنبال آن مى‌آید؛ الان ملاحظه کنید سخنگویان دولت آمریکا بحث حقوق بشر، بحث موشکى، بحث سلاح و مانند اینها را به میان آوردند. من تعجّب میکنم، آمریکایى‌ها خجالت نمیکشند اسم حقوق بشر را مى‌آورند. هرکس دیگرى در دنیا ادّعا بکند طرفدارى از حقوق بشر را، دولتمردان آمریکا دیگر نباید این ادّعا را بکنند، با این همه فضاحتى که در کارنامه‌ى آنها نسبت به حقوق‌بشر هست

از دشمنى دشمن نباید غفلت کرد. به قول سعدى: «دشمن چون از همه حیلتى فرومانَد، سلسله‌ى دوستى بجنبانَد»، آنگاه در دوستى کارى کند که هیچ دشمنى نکرده باشد ؛ اینها دشمن ما هستند، دشمن اسلامند، دشمن استقلال ملى ما هستند و دشمن ملت ما هستند به‌خاطر این خصوصیات؛ بله، اگر چنانچه این ملت از انقلاب دست برمیداشت، از اسلام دست برمیداشت، خودش را تسلیم متجاوز و متعدى میکرد، از ملت ما خیلى هم راضى بودند، خیلى هم تعریف میکردند،این هم یک واقعیتى است که نباید از یاد برد و نباید فراموش کرد. دشمن را باید شناخت، جبهه‌ى دشمن را باید شناخت، لبخند دشمن را نباید جدّى گرفت، نباید فریفته‌ى آن شد،

6. نقاط ضعف جمهوری اسلامی:

ما در زمینه‌ى تصمیم‌گیرى‌هاى اقتصادى و برنامه‌ریزى‌هاى اقتصادى نقاط ضعفى داشته‌ایم؛ این نقاط ضعف موجب شده است که دشمن احساس کند با تحریم و امثال آن میتواند رخنه ایجاد کند؛ این فرصتى است براى ما تا این نقاط ضعفمان را بشناسیم، آنها را برطرف کنیم و ان‌شاءالله برطرف خواهیم کرد.

7.بصیرت:

 آنچه براى ما مهم است این است که ما در رفتار خودمان، در گذشته‌ى خودمان تأمّل کنیم و از ضعفهاى خودمان و از قوّتهاى خودمان درس بگیریم؛ امروز هم همین است. کسى توهّم نکند که آن کسانى که در مقابل انقلاب اسلامى با همه‌ى قوا ایستاده بودند، امروز منصرف شده‌اند؛ نه، امروز هم ایستاده‌اند؛ هدف را نباید فراموش کرد، باید دنبال کرد و باید یقین داشت که با ایمان راسخ، با ادامه‌ى راه، با بصیرت در امور پیرامونى و مسائل جارى، با بصیرت نسبت به دشمن و بصیرت نسبت به میدان عمل و جبهه‌ى مبارزه، پیروزى قطعى است افق دید نظام جمهورى اسلامى، افق روشنى است، چون بحمدالله مردم ما، جوانان ما، مرد و زن ما، هم داراى ایمانند، هم داراى بصیرتند، هم دشمن را مى‌شناسند، هم اهل کار و اهل عمل و اهل ابتکارند.

باید واقعیتها را به معناى واقعى کلمه دید، نه آنچه که به عنوان واقعیت القاء میشود. ؛ در جنگهاى روانى که امروز در دنیا معمول است، یکى از کارها القاى واقعیتهاى غیر واقعى است؛ چیزهائى را به عنوان واقعیت القاء میکنند که واقعیت ندارد؛ یکى از کارکردهاى بصیرت همین است که انسان واقعیتها را آنچنان که هست، ببیند.

 8. نرمش قهرمانانه:

ما تعبیر "نرمش قهرمانانه" را به کار بردیم؛ یک عدّه‌اى به غلط آن را به معنى دست برداشتن از آرمانها و هدفهاى نظام اسلامى معنا کردند. نرمش قهرمانانه به معناى مانور هنرمندانه براى دست یافتن به مقصود است؛ به معناى این است که سالک راه خدا به سمت آرمانهاى گوناگون و متنوّع اسلامى که حرکت میکند، به هر شکلى و به هر نحوى هست، باید از شیوه‌هاى متنوّع استفاده کند براى رسیدن به مقصود ؛ هرگونه حرکتى - چه حرکت به جلو، چه حرکت به عقب - مثل میدان رزم نظامى، باید به دنبال رسیدن به اهدافِ ازپیش‌تعیین‌شده باشد.

9. اسلام‌هراسی, ایران‌هراسی:

در اطراف دنیا، همه‌ى ملّتها ملّت ایران را به‌عنوان یک ملّت شجاع، یک ملّت باصداقت، یک ملّت هوشمند، یک ملّت مقاوم میشناسند. این‌همه هم علیه نظام اسلامى کار شده است، تلاش شده است، تبلیغات شده است بر ایجاد ایران‌هراسى - بعضى‌ها اسلام‌هراسى، بعضى‌ها ایران‌هراسى - [ امّا ]محبوبیّت ملّت ایران در میان ملّتهاى دنیا بیشتر شد.. سیاست ایران‌هراسى آنها امروز این‌جور نتیجه داده؛ هراس ملّتها از نظام جمهورى اسلامى و ملّت ایران نیست، هراس ملّتها از تسلّط آمریکا است ؛ ملّتها آمریکا را به‌عنوان یک دولت جنگ‌افروز، آتش‌افروز و مداخله‌کننده‌ى در امور ملّتها میشناسند. ملّتها از آمریکا است که هراس دارند، از آمریکا است که متنفّرند. چهره‌ى نظام جمهورى اسلامى به توفیق الهى روزبه‌روز روشن‌تر شده است، ملّت ایران هم روزبه‌روز در دنیا آبرومندتر شده‌اند؛ و این روش ادامه پیدا خواهد کرد.

10. نصرت الهی

عامل پیروزى این است که یک جماعتى - در یک مقیاس بزرگ، یک ملّتى - ایمان درستى داشته باشد، و این ایمان راسخ باشد، و این ایمان با بصیرت همراه باشد، و این ایمان و بصیرت با عمل و اقدام همراه باشد؛ اینها وقتى روى هم گذاشته شد، نصرت قطعى است. آنجایى که شما مى‌بینید مؤمنینى هستند و نصرت پیدا نمیکنند، به خاطر این است که یا ایمان ضعیف است، یا ایمان غلط است - ایمان به چیزى است که نباید به آن مؤمن بود - یا ایمان همراه با بصیرت نسبت به مسائل جهان و مسائل حول‌وحوش خودشان نیست

ظرفیت های بکر:

سرمایه و یا به تعبیری ثروت انباشته چیزی است که می توان بارها به کارش برد نابودش کرد و بدست آورد و یا بهبود بخشید در این میان یکی از مهمترین گفتمانهای رایج که ذهن جامعه شناسان را به خود مشغول داشته است بحث از سرمایه انسانی و اجتماعی است.

سرمایه اجتماعی در واقع استفاده از انرژی جمعی و اتکا به پشتیبانی افراد در مناسبات اجتماعی به نحوی که با نتایج مثبت یا منفی افراد را گرد هم جمع می آورد.صحبت ما در اینجا در مورد آن نوع از سرمایه اجتماعی است که با اتکا به سرمایه‌های غیر ملموس انسانی جوامع همانند دانش، مهارت، تجارب و اطلاعات، ارتباطات و با به اشتراک گذاشتن آنها باعث ایجاد پیشرفت و تحول در جوامع انسانی شده است.

امروزه جوامعی که این سرمایه را از حالت بالقوه بالفعل در آورده و به صورت گسترده از آن استفاده نموده اند در رسیدن به اهداف اجتماعی موفقتر از سایرین بوده اند به گونه ای که در مزیت رقابتی آنها و در نتیجه موفقیت آنها تاثیر شگرفی داشته است و از آن به عنوان بزرگترین سرمایه جامعه و در ردیفی بالاتر از سرمایه‌های اقتصادی یاد میکنند و مزایا و کارکردهای بسیار ویژه و در خور توجهی را برای آن برشمرده اند از قبیل:

تسهیل در فرهنگ سازی اجتماعی در جهت اصلاح الگوهای رفتاری و ایجاد هنجارهای فرهنگی و اجتماعی مطابق آموزه های اعتقادی

 استفاده راحت و بدون هزینه از دانش تجارب و تواناییهای فنی به اشتراک گذاشته شده

هم افزایی نیروهای مختلف اجتماعی

تسهیل کنشهای هماهنگ اجتماعی

 تقویت احساس وابستگی گروهی

 کاهش هزینه های سرمایه گذاری

 تسهیل در هماهنگی و به‌کارگیری سرمایه‌های انسانی وفکری

 تقویت اعتماد متقابل اجتماعی و به تبع آن تقویت امنیت اجتماعی

تسهیل و تسریـع در گردش و مبادله اطلاعات و دسترسی آسان به اطلاعات به اشتراک گذاشته شده 

اگر مروری بسیار گذرا به تاریخ شفاهی نیم قرن اخیر شهر مان  داشته باشیم به روشنی در- خواهیم یافت که این سرمایه بسیار ارزنده نقش بسیار مهمی را در گذر از چالشهای اجتماعی داشته است به نحوی که هر زمان که به نحو مطلوب از آن استفاده شده است و به عنوان یک پشـتوانه در فعالیتهای اجتمـاعی در نظر گرفته شده است  نتایـج بسیار خوبی را برای مردم در پـی داشته است(نمونه آن  ارتقا کامو از روستا به شهر و به دنبال آن  استقلال شهر کامو) و هر زمانی که مورد کم مهری و بی توجهی قرار گرفته است  در رساندن جامعه به اهداف خود ناکام بوده است.

هر کس شناختی هر چند مختصر از فرهنگ و مناسبات اجتماعی مردم شهر کامو (که از آبشخور فرهنگ اسلامی و ایرانی سیراب گردیده است) داشته باشد به وجود سرمایه انسانی غنی آن اعتراف خواهد نمود سرمایه ای که گاه خود را به شکل احساس همدردی، نگرانی، همدلی، احترام، حس اعتماد یک شخص یا گروه به شخص یا گروهی دیگر و گاهی به شکل شرکت در تعاملات اجتماعی دیگر و یا احساس هویت جمعی و گروهی به نمایش دراورده است.

مسلم است که وجود یک سرمایه اقتصادی – فکری- اجتماعی – انسانی و یا هر نوع دیگری از سرمایه تا زمانی که در راستای یک هدف متعالی و به دور از هر گونه سوء نیت و تمامیت خواهی هم راستا نشود و جهت گیری صحیحی نداشته باشد بارور نخواهد شد و ثمری در پی نخواهد داشت.

اکنون با به نتیجه رسیدن استقلال شهر کامو که باعث زنده شدن روح امید و دلگرمی و حضورپر شور مردم در صحنه های اجتماعی شده است باید موانعی که در راه به جریان انداختن این سرمایه و ثروت انباشته وجود دارد را از میان برداشت و زمینه و بستر توسعه آن را فراهم نمود.

سرمایه ارزشمندی که با همت و اقدام فرزندان و نخبگان این دیار خواهد توانست مشکلات بزرگی همانند اشتغال و مهاجرت را با شکوفا سازی و به‌کارگیری ظرفیتهای ویژه انسانی شهر حل نموده و باعث بازیابی جایگاه کامو به عنوان قطب گردشگری منطقه، قطب گردشگری آسمانی کشور (با احداث سایت ملی نجوم کشور) وقطب تولید عرقیات وداروهای گیاهی ممتاز در کشور خواهد شد و زمینه مساعدی را برای گسترش آن فراهم خواهد نمود.

جایگاهی که به دلیل مورد غفلت قرار گرفتن و نبود یک نهاد اجتماعی همچون شورای اسلامی شهر جهت بسترسازی لازم برای به‌کارگیری سرمایه‌های انسانی در حال حاضر وضعیت مناسبی ندارد.



صفحه ی دو :

بهترین زنان عالم، فاطمه زهرا سلام الله علیها الگوی انسان های شیفته ی کمال و به ویژه زنان پویای راه سعادت است. فاطمه سلام الله علیها نمونه ی کامل و گویا برای زنانی است که در پی زندگی راستین و حرکت در مسیر درست آنند. افزون بر کمالاتی چون عبادت خالصانه، ایثار و معرفت بی پایان، در مقام همسری و تربیت فرزندان، محیط خانه او مهد تربیت بهترین اولیا خدا بود. فاطمه سلام الله علیها بهترین شریک زندگی و مادری نمونه برای علی علیه السلام و فرزندانش بود.                    امام خمینی رحمة الله علیه

عبادت به جز خدمت خلق نیست...

بعد از مدت‌ها تلاش بی‌وقفه، امسال پی گیری‌های مداوممان به بار نشست و وزارت کشور با شهرداری مستقل کامو و چوگان موافقت کرد و اولین شهردارمان روز چهاردهم بهمن سال 92 حکم خود را دریافت کرد برای ساخت زیربنایی شایسته برای عمران و آبادانی شهر. مراسم معارفه بهانه‌ای شد برای مصاحبه‌ای هر چند کوتاه با غلامرضا بابائیان اولین شهردار شهر کامو و چوگان:

معرفی کوتاه، تحصیلات و سوابق؛

این‌جانب، غلامرضا بابائیان هستم، غلامرضا به معنی غلام امام رضا، حاجت مرادی امام رضا. متولد 1356، مدرک دیپلم خود را در سال1373 از مهابادِ شهرستان اردستان دریافت کردم. بعد از آن دانشجوی دانشگاه علوم قرآنی دانشگاه قم شدم. سال 1379 فارق التحصیل شده و بلافاصله وارد سیکل اداری وزارت کشور شدم. در حال حاضر مشغول تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد رشته مدیریت شهری دانشگاه وزوان هستم و از نظر کاری دارای بیش از 10سال سابقه کاری در شهرداری هستم؛ حدود پنج سال به عنوان مسئول حراست و معاون شهردار دهق بودم، حدود هفت سال مسئول حراست شهرداری جوشقان و در پست‌های مختلف آن شهرداری بودم و پست های معاونتی را هم انجام می دادم. از 27/9/92 هم در خدمت مردم کامو و چوگان هستم.

انگیزه شما از پذیرش این مسئولیت چه بود؟

احساس من از قبول این مسئولیت منّتی است که خدا بر گردن من گذاشته است. خیلی موارد برای این گزینه انتخاب و به استانداری معرفی شدند. ولی با توجه به شناختی که اهالی به ما داشتند و شخص استاندار لطفی که داشت و از نزدیک از طریق همکاران مختلف  نماینده من را می‌شناختند این مسئولیت به عهده ما گذاشته شد. اولین و مهم‌ترین انگیزه من به خاطر اعتمادی که اهالی و استانداری به بنده داشتند، بود. و بعد از آن احساس توانمندی که در خودم دیدم که بتوانم از عهده ی این مسئولیت بر آیم، چون شرایط و پشتوانه ی اهالی را سنجیدم، اینکه خود مردم بخواهند اتفاقی بیاُفتد، این از همه چیز مهم تر است. یعنی اگر این نگرش نباشد، شهرداری ده سال هم که سابقه پیدا کند، کارهای شهرداری روی زمین خواهد ماند. بعد از این دلایل، برداشتی است که از شخصیت خودم دارم، همیشه به دنبال چیزهای جدید هستم، در محیط کاری هم همین طور. مثلاً من در کارپردازی کار کرده‌ام، مسئول خدمات موتوری بوده‌ام، در پست خدمات شهری و معاونت شهردار بوده‌ام. مسئول حراست بوده‌ام و همیشه به دنبال کار جدید هستم. این بحث شهر جدید کامو و چوگان آن بخش از روحیّات مرا پوشش می‌داد. می‌دانم کار سختی است، زحمت زیادی دارد ولی این را به عنوان یک دین به حساب می‌آورم. شرایط خیلی سختی است، اینکه بتوانیم یک پیکره را در سیستم وزارت کشور و در کشور بزرگی مثل جمهوری اسلامی ایران به ثبت رسانده و منیّت و رسمیت آن را به ظهور برسانیم کار بسیار مشکلی است و حداقل یک سال زمان می‌برد تا ما بتوانیم کامو و چوگان را به سیستم اداری کشور بشناسانیم.

اولویت کاری شما در حوزه‌های شهرسازی یا فرهنگی و اجتماعی چیست؟

در زمینه عمرانی و شهرسازی، شما هر نقطه‌ای را که روی آن دست بگذارید کار عمرانی می‌خواهد و نمی‌توانیم بگوییم نقطه‌ای از شهر کار عمرانی نمی‌خواهد و به نقطهٔ مطلوب رسیده است. چشم‌انداز کارهای عمرانی حداقل هشت سال است، یعنی حداقل دو دورهٔ شهرداری. و اینکه بگوییم تا سال آینده فلان کار را انجام می‌دهیم، اصلاً چنین چیزی درست نیست. آماده سازی زیربناهای شهر برای کارهایی که در آینده باید انجام شود، یکی از اهداف و اولویت‌های اساسی ماست. یعنی مهم‌ترین اقدامی که در خصوص کامو و چوگان باید انجام شود، آماده سازی زیربناهایی است که کارهای عمرانی می‌طلبد. آن زیرساخت یا چشم‌انداز این است که در طرح جامع بیاییم و مثلاً ده سال بعد را ببینیم، امکانات سنجی کنیم، امکانات بالفعل دیده شود، قدرت و توان بیرون را در شهر متمرکز کنیم، راهکار بدهیم، راهکار بگیریم و در کل کارهای عمرانی خیلی پیچیده است و بدون کارهای زیربنایی، نتیجهٔ آن می‌شود چیزی که می‌بینیم. مثلاً اگر احداث یک پمپ‌بنزین را در نظر بگیریم، اگر کارهای زیربنایی لحاظ نشود و در این زمینه مشاوره و کار فنّی انجام نشود، ده سال بعد مثل پمپ‌بنزین‌های اصفهان خواهد شد که چند تا از آن‌ها در حال برچیده شدن است.  در بحث عمرانی بزرگ‌ترین دیدگاه و اولویتی که من خودم دارم و الحمدلله اهالی هم همراه هستند، بحث گردشگری است. گردشگری نه به این معنا که سرچشمه را درست کنیم و تمام. این شهر با توجّه به استعدادی که داراست و بستر مناسبی که در آن فراهم است _ چه در بحث گردشگری حیات وحش، گردشگری طبیعی رودخانه و... _ منطقه واقعاً عالی و مناسبی است که ما رایزنی‌هایی هم انجام داده‌ایم و وقتی بحث گردشگری به میان می‌آید با این ظرفیت فوق‌العاده کامو چوگان، صحبت از سیصد-چهارصد هکتار زمین است که می‌طلبد کار کارشناسی روی آن انجام‌شده، سرمایه‌گذارهای داخلی و خارجی جذب شوند و البته در کنار این، بحث‌های فرهنگی تفریحی خود مردم هم حتماً باید مد نظر باشد، پیکرهٔ خود شهر حتماً باید مد نظر باشد، این که شهر پارک هایی در شأنیت مردم کامو و چوگان داشته باشد. ما شاید دو الی سه سال تلاش کنیم تا بتوانیم خیابان‌های شهر را به یک جایی برسانیم که قابل‌قبول باشد و در بحث زیرساخت اگر بخواهیم وارد شویم، واقعاً خیلی کار می‌برد. دیمی می‌توان کار را انجام داد، برای مثال چاله‌ای را بدون زیرساخت با آسفالت پر کنیم که نهایتاً سال بعد نشست می‌خورد. ولی اگر اصولی بخواهیم کار کنیم حداقل دو-سه سال زیرساخت برای کارهای عمرانی بایستی آماده شود. پس مهم‌ترین قسمت گردشگری شد و در کنار آن و به صورت توأمان رسیدگی به کلیه اموری که برای زندگی مردم راحتی به همراه می‌آورد و این رفاه و آرامش مردم خیلی مهم است. و بحث گردشگری، بحث تشنج‌زایی است ولی اگر در کنار آن رفاه و راحتی مردم، امکانات و بسترسازی مورد نیاز لحاظ شود، گردشگری می‌تواند درآمدزایی بسیار عالی ای برای اینجا داشته باشد. که از یک جاهای خیلی کوچک شروع می‌شود، مثلاً شما حساب کنید شخصی یک محصولی در باغش موجود است، وقتی گردشگر آمد می‌تواند آن را کنار باغ یا منزل خود به فروش برساند. کاری که الآن در خیلی از شهرهای توریستی و گردشگری انجام می‌شود. مثلاً در چادگان، ده سال پیش یک قالب یخ هم برای استفاده نبود و سرمایه گذار آن را ترقی داد. قابلیت‌های کامو خیلی بیشتر از چادگان است و این را مسئولان استانی می‌گویند. زمینه گردشگری اینجا بسیار مساعد است ولی کارهای زیربنایی می‌طلبد... که در آینده منجر به درآمدزایی خواهد شد. از این زمینه شروع کنید تا مراحل بالاتر که چقدر می‌تواند روی بستر فرهنگی و اقتصادی شهر تأثیر بگذارد. در بحث فرهنگی مهم‌ترین هدف بنده این است که یک پایه‌ریزی ای انجام بشود که بینش و دید مردم نسبت به شهر و شهرداری تصحیح شود. متأسفانه دید بدی وجود دارد، باید سعی شود نگرش‌هایی که به صورت بد و منفی در ذهن مردم جای گرفته، از بین برود. ما اصلاً روال کارمان این نیست که بازگشت به گذشته بکنیم. یعنی از نظر منطق و علم برنامه‌ریزی هم اصلاً درست نیست که شما برای توجیه افکار مردم و روتین کردن امور، از نواقص گذشته به صورت علنی استفاده کنید. نواقص را باید بررسی کرد، آورد در کار، برنامه‌ریزی کرد تا از آن‌ها درس گرفت. ولی اعلان عمومی نواقص گذشته پریشانی به بار می‌آورد. و علاقه من این است که بتوانم یک گروهی را از جوان‌ها تشکیل دهم و در آن به تشریح و توضیح مسئله وظایف شهرداری پرداخته شود. مثلاً وظیفه اصلی شهرداری کار اجرایی است و چیزهایی که در ذهن مردم بد جا افتاده نیست. ما خیلی از کارهای خارج از وظیفه را انجام داده و می‌دهیم و افتخار هم می‌کنیم ولی اصل وظیفه شهرداری اجراست و با پرداختن به سایر امور از کارهای اجرایی باز می‌مانیم. و اگر فرهنگ شهروندی ارتقا یابد و وظایف شهرداری به مردم شناسانده شود و وظایف مردم نسبت به شهرداری تعریف شود، در نتیجه برخوردها بهتر شده، مراجعات کمتر می‌شود و کار شهرداری که بعد از ما می‌آید هم راحت تر خواهد شد. و مهم‌ترین دغدغهٔ من این است که با کمک شما جوان‌ها و اهالی این ذهنیت ایجاد شود که شهرداری متعلق به همه است و همه باید در کنار شهرداری باشند نه در مقابل آن و در همه عشق و علاقه نسبت به شهر و دیارشان و به تبع آن نسبت به شهرداری ایجاد شود.

نظر شما در مورد بافت شهری کامو و چوگان چیست؟

در بحث ظرفیت‌ها، مهم بالفعل درآوردن پتانسیل‌های بالقوه ی شهر هست که در مورد یکی از مهم‌ترین آن ها یعنی گردشگری مفصل گفتیم. اما اگر بخواهیم نمادهای شهر را بگوییم، می‌شود در زمینه معماری و ساخت و ساز اشاره کرد ، نمای شهر پر از نمادهای ضد و نقیضی شده که ریتم شهر را به هم زده. می‌توان به جای استفاده از سنگ‌های گران‌قیمت از گِل قرمز خود منطقه استفاده کرد یا مثلاً به جای سقف‌های آهنی بی‌روح با کمی هزینه بیشتر از سفال یا حداقل از ورق‌های قرمز یا سبز رنگ استفاده کرد. شما ساختمان‌های زیبای ورودی کامو را وقتی مشاهده می‌کنید می‌بینید که احساس خوبی به شما دست می‌دهد. یا استفاده از سنگ‌چین‌های سنتی و نماهای حلالی و غیره.

اقدامات و برنامه شهرداری جهت حل مشکلات اقشار مختلف، به خصوص جوانان و بانوان و استفاده از ظرفیت‌های اجتماعی کامو و چوگان در آینده چه خواهد بود؟

به نظر من هنوز خیلی زود و شعاری است که ما بگوییم برای جوانان فلان کار را انجام می‌دهیم و این بحث خیلی سنگین است و احتیاج به مشاوره با گروه‌های متخصص داشته و الحمدلله بچه‌هایی که در شهرداری کنار ما هستند هم بینش خیلی خوب و مثبتی درباره جوانان دارند. ما الآن وقتی طرح جامع شهری را اجرا کردیم یا طرح هادی را اصلاح‌کرده و ادامه دادیم و یا زیرساخت‌های گردشگری را پیکربندی کردیم، ان شا الله در ده-پانزده سال آینده اشتغال خوبی برای جوانان ایجاد می‌شود. یا من خودم علاقه دارم به همراه معتمدین و سرمایه‌گذارهای بومی رایزنی‌ها و همکاری‌هایی با شرکت‌هایی که در شهرک صنعتی راکد و بیکار مانده‌اند انجام شود تا بحث اشتغال جوانان حل شود.

اقدامات انجام‌شده در شهرداری ظرف روزهای گذشته از ابتدای آغاز به کار تا کنون چه بوده است؟

در بحث‌های ظاهری که غیر از برف‌روبی و شن پاشی و نمک‌پاشی و امور نظافتی شهر، کار خاصی نشده است چون مجال نبوده و کارهای زیربنایی مهم تری در اولویت بوده است. که البته کارهای زیربنایی هم نقص‌هایی دارد که باید رفع شود. از جمله این کارهای زیربنایی می‌شود اشاره کرد به: اخذ کد اجرایی دستگاه، تخصیص برنامه بودجه استان ، بحث زیرسازی و استعلامات مربوطه که در این مدت محدود اخذ شده، تثبیت کد شهرداری در برنامه و بودجه استان ، پیگیری اخذ ماشین آلات برای شهرداری اعم از آمبولانس، آتش نشانی، بابکت. و تاسیس شرکت خدماتی هم در دستور کار است. این کارها در این مدت محدود انجام‌شده و مثلاً همان پیگیری کد اجرایی دستگاه و تخصیص اعتبار شش ماه زمان لازم دارد. و یک شهرداری تا عملکردش را نشان دهد، چهار سال زمان لازم دارد، و شهرداری تازه تاسیسی مثل ما که فقط چهار سال وقت می‌خواهد تا مشکلات کف کار را حل کند. ولی الآن کارهایی که شهرداری می‌طلبد، همه‌اش زیربنایی است. مثلاً اگر بحث بودجه درست نباشد، ثبت کشوری نشده باشد و کدهای اداری مربوطه که ده بیست مورد هست و پیچیدگی‌های خاص خودش را دارد و از حوصله مردم خارج است را نداشته باشیم، اصلاً کاری از ما بر نمی‌آید و حق‌وحقوق مردم از بیت المال تضییع می‌شود. اغلب مردم هم که در این وضعیت، بضاعت کمک به شهرداری را ندارند و اگر بخواهیم فقط و فقط امیدمان به کمک مالی مردم باشد، فکر نمی‌کنم کار صحیحی باشد. و جُدای از این امور، برنامه‌های دیگری از جمله نصب سطل زباله‌های مخصوص و یا احداث پارک تا اول تابستان را داریم که با کمک خدا و مردم انجام خواهد شد. ضمن اینکه سی درصد کار ما این امور خواهد بود و هفتاد درصد مابقی باید صرف این شود که حق‌وحقوق شهری مردم را از سیستم اداری تثبیت و اخذ کنیم و نباید دیدمان را زیاد محدود به کف خیابان‌ها و پارک ها کنیم. مثلاً شهر بزرگی مثل شاهین‌شهر بعد از چهل سال قدمت، با زیرسازی‌هایی که شده و کارهایی که صورت گرفته الآن شده چند تا پارک و خیابان و یک پروسه چهل ساله طی شده. که شهر کامو و چوگان باید حداقل در شصت سال این را طی کند و البته با ظرفیت‌های خوبی که دارد و با پیگیری‌های مُجدّانه می‌تواند این پروسه را حتی در ده یا بیست سال طی کرد. غیر از پیگیری تبلیغات هم خیلی اثرگذار است و می‌تواند سرمایهٔ سرمایه‌گذاران را به سمت کامو و چوگان سرازیر کند.

شما پیش‌دستی کرده و سوال ما را مبنی بر ظرفیت‌های ناب و بکر کامو جواب دادید و تقاضاهای مستقیم و غیرمستقیمی از مردم را هم مطرح فرمودید، اما مهم‌ترین تقاضای شما از مردم چیست؟

اصلی‌ترین تقاضایی که از مردم دارم این هست که صبر و تحمل داشته باشند. مردم اگر الآن صبر و تحمل به خرج ندهند و مثلاً بخواهند نتیجهٔ چهار سال آینده را در دو سال ببینند و خدای ناکرده نگذارند ما زیربنایی و اساسی کار را پیش ببریم و شهرداری را در فشار بگذارند، نتیجه خوبی مخصوصاً در دوره‌های آینده نخواهیم گرفت. ما إن شاء الله به تمام امور کوچک و بزرگ شهری در حد بضاعتمان رسیدگی خواهیم کرد، اما از مردم خواهشمندیم حداقل یک دوره چهار ساله را صبر و متانت و تحمل به خرج دهند و ما را در انجام کارهای زیربنایی یاری دهند. ما الآن به عنوان اولین شهردار شهر کامو و چوگان این وظیفهٔ بزرگ بر گردنمان است که اگر تا صد سال آینده هر شهرداری بیاید نتیجه و اثر کار خوب یا بد ما را خواهد دید.

شهروندان عزیز می توانند پیشنهادات و انتقادات سازندهی خود را  از طریق پل ارتباطی زیر با شهردار و کارکنان خدوم شهرداری کامو و چوگان در میان بگذارند؛

www.kamoo-chogan.blog.ir ( وب سایت موقت )
kamoo.chogan@chmail.ir

صفحه ی سه:

اسلام، فاطمه _ آن عنصر بر جسته و ممتاز ملکوتی _ را به عنوان نمونه و اسوه ی زن معرفی می کند. آن، زندگی ظاهری و جهاد و مبارزه و دانش و سخنوری و فداکاری و شوهر داری و مادری و همسری و مهاجرت و حضور در همهٔ میدان های سیاسی و نظامی و انقلابی و بر جستگی همه جانبهی او که مردهای بزرگ را در مقابلش به خضوع وادار می کرد. زن، این است. الگوی زنی که اسلام می خواهد بسازد این است.      مقام معظم رهبری


بت‌هایی که نمی‌بینیم...

« هیچ کس در دنیا نیست مگر این که میهمان است و مال او امانت. پس میهمان می رود و امانت برگردانده می شود. »   رسول اکـرم ]

اینجا سرزمین عطر و گلاب است که دامنی معطر از گل‌های معطر محمدی دارد و خاکش مبارک است به پینه‌ی دستان مردانِ غیرت و زحمت و نان حلال. خاکی که لایق بهتر از آنچه که هست، بوده و هست. مأمن مادران عشق است و موطن رویش فرزندان مهربان.

فرزندان عاشق به وقت همیشه، آنانی که تا انتهای کوچه عرفان را با محبت زهرا; رفتند و بر ایمان، به یادگار نوشتند که تکلیف عشق را نمی‌توان با ادّعا روشن کرد. رعنا جوانانی که آرام و بی ادّعا زیر بارش نگاه‌های ما رفتند و سوختن پروانه وارشان به تماشا در آمد...و البته به ما آموختند که باید اهل رفتن بود نه اهل سکون و سکوت و چه سخاوتمندانه از سر سفره رنگارنگ دنیا بر خواستند و با لب عطشناک در کویر حیرانی‌ها از سر چشمه زلال محبت، شهد شیرین شهادت نوشیدند « وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ »1 و این حکایت این روزهای ماست، حکایت تمام مردمان قرون و اعصار گذشته:انسان و دنیا

دنیا مقطعی از زندگی ماست که به لحاظ زمانی، بخش ناچیزی از حیات انسانی را تشکیل می‌دهد، اما تیرهای نامرئی و جذبه‌های مادی این عالم مادی ان قدر مهلک است که می‌تواند موجب کفر و نفاق و شرک و شقاق ما مسلمانان و دوستداران اهل‌بیت شود که البته از صدر اسلام تا به امروز و فرداها نیز این حب دنیا است که در راأس همه خطایا و لغزش‌ها بوده و هست. و از جمله کیدهای شیطان و ابزار اغوا و اضلال او بر قلب‌های مسلمان، ظاهر ساختن جلوه‌های مادی و خیره کردن دل‌ها به آن است و چه بسیار متدینین و متعبدینی که به واسطه این (به فرموده قرآن )متاع قلیل، به خاک ذلت گمراهی افتادند.

اینکه امیر المومنین فریاد می زند:«دینت را به وسیله دنیا حفظ کن تا نجاتت دهد و هیچ گاه دنیایت را با دینت حفظ مکن که سقوط خواهی کرد.»خطری را گوشزد می‌کند که چون تیری سمی قلب ایمان را می درد و شکافی به شرک می‌گشاید.

معمولاً ما در شناخت مشخصات مفهومی حق، مشکلی نداشته و اذعان به دستورات شریعت مبین داریم و خود را همواره پیرو آن و محب ائمه دینd می‌دانیم. اما در مقام شناخت مصادیق حق و باطل است که اشتباه کرده یا فریب می‌خوریم، چنان که در زمان سیدالشهداj عامه مردم فقط مفهوم قضیه را می دانستند و به حق مفهومی متمسک بودند، لذا در مصادیق فریب خوردند، بنابراین انسان همان طور که نسبت به شناخت مفهوم حق و باطل وظیفه دارد، نسبت به شناسایی مصادیق آن نیز مکلّف است.

لذا باید مراقب خرده شیشه‌های و آلوده به مطامع و اغراض دنیوی در اعمال عبادی، اجتماعی و ... خود باشیم که مبادا در اثر جهل یا غفلت، مردم خود را خواسته یا ناخواسته دچار فریب یا اشتباه و حرکت ارتجاعی کرده و مهم‌تر از آن با بذرافشانی افکار خشک و منجمد و قبیله‌ای و وضع قوانین خود مدارا نه با رنگ و لعاب دین و مصلحت مردم و جامعه و یا گره زدنش به زلف مقدساتی چون ائمه، مسجد، عزاداری و ... چهره‌ای زشت و خنثی از دین معرفی کرده و جامعه خویش را دچار سکون و رکود کنیم. و این آوای امین شریعت ماست که :«من از فقر مادی و اقتصادی امتم نمی ترسم بلکه از کج اندیشی امتم می ترسم». که فقر فرهنگی هم مربوط به اشخاص است نه اسلام. چرا که کج اندیشی موجب اخلال و اغواست و اگر فهم و فکر از بین برود و معرفت دینی کاسته شود و نقش عقل کمرنگ گردد، کسانی می‌آیند و حق را می‌پوشانند و باطل را آراسته و به جای حق می‌نشانند. چرا که نیروهای حیوانی بالفعلی در وجود انسان هست که مانع عقل بوده و با معرفت دینی به ستیزه بر می‌خیزد و انچه که باعث می‌شود انسان در تمیز حق و باطل اشتباه کند دخالت قوای نفسانی در ادراک عقل است، در صورتی که این قوه عقل است که باید حاکم بر سایر قوای حیوانی بدن (وهمیه، غضبیه، شهویه) بوده و آن‌ها را مهار کند و منظور از مهار، مهار شرع است. اگر علیj هوای نفس را مانع حق می داند بدین جهت است که نفس اگر افسارگسیخته شود، تنگ‌نظری پیش می‌آورد و دید انسان را محدود به عالم دنیا می‌کند و از  آنجا که نمی‌توان در بین مردم علناً و صراحتاً به مخالفت با شرع و شریعت برخیزد، روی جهل ما حساب باز می‌کند که البته مختص عصر و نسل ما نبوده و نیست. امام معصوم ما می‌فرماید:«جهل از دیرباز آباد بوده و اساسش هم خیلی قوی است و این که ظاهر دینی دارند این‌طور نیست که برای دینشان باشد بلکه از دنیا خواهی است. این‌ها به دنبال این هستند که با این‌کاره‌ای ظاهری به نتایج دنیایی خود برسند، این‌ها غیر خدا می‌خواهند و ستم‌کارند و اگر در مطلع کلام، از شهیدان نوشتیم از این باب بود که آن‌ها شاخص میدان افضل الجهاد من جاهد نفسه بودند و مصداق بارز « إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ...»2 بودند.

آنان مردان معرفت بودند اما در میانه میدان عمل، چرا که مدعیان حق بسیار و عاملان اندک اند زیرا حق در ذائقه نفس تلخ و سنگین است و عمل به آن سخت و از این رو است که امام عسکریj ترازوی اندازه‌گیری  و ارزیابی تدیّن و تعبّد انسان‌ها را خرد و اندیشه‌ای می‌داند که هزینه و خرجِ عمل می‌کنند. چرا که متدینین واقعی در سه بعد عقلی، قلبی و عملی مستلزم به این هستند. بنابراین اگر امروز مدعی عاشق شهدا و پیروی راهشان هستیم، باید ملتزم به سیره و هدفشان نیز باشیم. چرا که التزام به شئ، التزام به لوازم آن را نیز در پی دارد. عاشق شهدا باید سیلی خورده  راه شهدا باشد و دغدغه دیروز شهدا، دل مشغولی امروز او باشد. باید میدان‌داری میدان حادثه کند و زخمی مرام شهدا باشد و صد البته که مرام شهدا، سیاست پیچیده‌ی هزار رنگ دنیوی و ایستادن در مرکز نقطه عافیت و سلامت نبود. ( که خداوند در درون یک انسان دو دل قرار نداده )3

دیروزها اگر برای همراهی نکردن با شهدا، صدها بار استخاره کردیم و هزاران دلیل و توجیه تراشیدیم و یا هم دوششان بودیم و رفتنشان را به نظاره نشستیم...حکایت این روزها، اما...

ای برادر ...جوانان دیروز کامو اگر چه خبره بازار متاع دنیا نبودند و مدارک تحصیلی چنانی نداشته و به اندازه امروز ما فنون سیاست بازی‌های چندپهلو نمی‌دانستند، اما همه استادان عمل به وظیفه و عرفان و سالکان طریق شناخت و معرفت بودند. شهیدان ما تحت یک بیرق بودند و مرید یک مسجد بودند.

در جریان اختلافات، تفرقه‌ها و تشتّت‌های گوناگون به دور از هوای نفس و تعصب، رجوع شاخص مشترک داشتند.

آری برادر من؛ مشکل اساسی اما نامرئی جامعه ما فرهنگ و فکر و فهم است و هر گاه انسان خود را از وابستگی‌های مادی نجات داد آنجاست که فرهنگ دینی را می‌شناسد، چه اینکه به گواهی واقعیت‌های تاریخی نقطه آغاز و اساس فساد همه‌جانبه در زندگی فردی و اجتماعی، فساد فکر و فرهنگ و غفلت است و به فرموده‌ی مولای متقیانj وقتی مرزهای حق و باطل در هم ریخت و فضای جامعه غبارآلود گشت و فکر و فرهنگ در محاق تمایلات نفسانی و تمنیات اصحاب قدرت قرار گرفت خودکامگی چیره گشته و شیطان سیطره می‌یابد.

                                                                                                     رَحِمَ اللّه أمرَء عَلِمَ قَدرَهُ           

خداوند رحمت کند کسی که قدر خویش را بداند




ماجراهای آقاله حل المسائل
راستش را بخواهید بچه که بودم همیشه برایم سوال بود که اول مرغ به وجود آمد بعد تخم گذاشت یا نه خدا اول تخم مرغ را خلق کرد و...
تا اینکه بزرگ شدم و سوادم بسیار فزونی یافته ، این مسئله پیچیده مرغ و تخم مرغ حل شد. البته فهمیدن ارتباط مرغ و تخم مرغ کار سختی نبود. مشکل اساسی مسئله صف (!) بود ، قبلا برای مرغ ،  امروز برای تخم مرغ و فردا هم احتمالا برای کود مرغی؛  یعنی مجهول سوم مسئـله...
خلاصه ماجرا هنوز عرق حل شدن مسئله قبلی از پیشانی‌مان خشک نشده بود که یک از خدا بی خبری از من پرسید: «اول جمعیت از کامو مهاجرت کرد ، امکانات نیامد یا بر عکس ، امکانات که نیامد مردم از کامو رخت بر بستند؟!»
از قدیم همه شاخ غول شکستن‌ها سهم من بود. قبلا هم شاخ قول زیاد شکسته‌ام ، یک بار هم که فیل هوا کردم.
سال قبل به آجیل عید چیزی اضافه کردم که در فامیل هیچ کس ندیده بود و کسی هم بلد نبود چطور باید خورد، در کاسه می‌آمد چشم در می‌آورد و دست نخورده باز می‌گشت. چه لذتی داشت تماشای این صحنه...
 این مغزهٔ جدید را هم قبل از عید یعنی همان موقعی که برای خرید لباس عاشورا (!) کل بازارها را زیر پا گذاشته بودم کشف کردم. این یعنی یک تیر و دو چشم در آوردن.
البته امسال تصمیم دارم برای احترام به حقوق مشتری اقدام به تولید پف فیل کرده هم هنگام تهیه پَـق پَـق می‌کند باعث شادی است وهم مهمان‌ها می‌خورند حالش را می‌برند.
با تمام قدرت حل مسئله ای که دارم هنوز یک سوال برایم حل نشده باقی مانده : «اگر یکی از بستگانم به رحمت خدا رفت علاوه بر آنچه همه مردم می دهند کجا می شود یک ناهار اضافه کنم؟». حل این مسئله برای حفظ آبرو و البته برای حفظ کلاس و شخصیت خانوادگی من بسیار مهم و حائز اهمیت است.
از بحث اصلی خود متفرق نشویم که کلاً تفرقه کار ناپسندی است. نه تنها کسی اطراف ما از این اخلاق ها ندارد بلکه کلاً همه دست به خیر هستیم و همینطور مسجد و حسینیه‌های جدید می‌سازیم.
برویم سر اصل ماجرا یعنی «مهاجرت»
خب مسئله خیلی سخت است صورت مسئله را پاک می‌کنیم. اصلا از این ما مشکل‌ها نداریم...
 اگر هم این مشکل به وجود آمده جدید است . تا دو سال پیش  که با عیال آمدیم شهر از این مشکلات خبری نبود(!)
شاید هم طراح سوال مرض داشته ، تنش می‌خارد (!)
در آخر یاد حکایتی افتادم:
 « گران جانی بی ادبی می‌کرد. عزیزی او را ملامت نمود. او گفت: چه کنم آب و گل مرا چنین سرشته‌اند.
 گفت: آب و گل را نیکو سرشته‌اند ، لگد کم خورده است.»
مساعدت فرمایید مشکل من نیز حل شود.
سبکـــ  زندگـــی
سوگند به خدا که فاطمه;هیچ گاه مرا خشمگین نکرد و در هیچ کاری از من سرپیچی ننمود و من هرگاه به فاطمه; نگاه می کردم، غم و اندوه از من زدوده می شد. ( بحارالأنوار،جلد43،  صفحه134)

تقسیم کار بین زوجین :
 یکی از عوامل شادابی و تکامل خانواده ها تعیین حدود مسئولیت افراد در خانواده است. با تقسیم کار،  عدالت اجتماعی در محیط کوچک خانواده سعادت می آفریند و زن را از دخالت در اموری که سزاوار نیست باز می دارد. امام باقرl  فرمودند:«حضرت فاطمه; کارهای منزل را با حضرت علیl این گونه تقسیم می کردند که خمیر کردن آرد و نان، پختن و تمیز کردن و جارو زدن خانه به عهده فاطمه; باشد و کارهای بیرون از  خانه  از قبیل جمع آوری هیزم و مواد اولیه غذایی را علیl  انجام دهند. امام صادقl فرمود : این تقسیم کار با رهنمود رسول خدا[  انجام گرفت ، آنگاه که رسول خدا[ فرمود کارهای منزل را فاطمه; و کارهای بیرون از منزل را علیl انجام دهد. حضرت زهرا; با خوشحالی فرمودند: جز خدا کسی نداند که از این تقسیم کار تا چه اندازه خوشحال شدم، زیرا رسول خدا[ مرا از انجام کارهایی که مربوط به مردان است باز داشت.


صفحه ی چهار:
رسول گرامی اسلام  صلی الله علیه و آله و سلّم می فرمایند: « اولین قطرهی خونی که از بدن شهید می چکد، تمام گناهانش را پاک می کند»

حضرت علی علیه السلام می فرمایند:«پاداش مجاهد شهید در راه خدا،بزرگ تر از پاداش عفیف پاکدامنی نیست که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمی شود. همانا عفیف پاکدامن، فرشته ای از فرشته ها است.

از ما عمل چندانی نخواسته اند، مهم تر از عمل کردن، عمل نکردن است؛ تقوا یعنی عمل گناه را مرتکب نشدن. همه می پرسند چه کار کنیم؟ من می گویم بگویید چه کار نکنیم؟و پاسخ این است گناه نکنید. شاه کلید اصلی رابطه با خدا گناه نکردن است.
 آیت الله بهجت رحمة الله علیه

در کار خیر ...

« یادش به خوشی، اون ایامی که با یه آفتابه مسی و چند تا کوزه و یه خونه گلی، چراغ یه خونه جدید تو کامو روشن می‌شد و چند ماه بعد با بوی دودِ اسپند و صدای گریه بچه، این خونواده جدید رونق می‌گرفت. یه زمانی با پادرمیونی و مشورت بزرگ‌ترهای خونواده و چند تا ریش سفید و با صدای خبطهی گرم و پربرکت حاجی شیخ، کسایی به هم می‌رسیدند که دیگه جدایی هم تو کارشون نبود، همون کسایی که شدند پدر و مادرهای ما.  و چه صفایی داشت این پایین ده و بالای ده؛ گاوها شیرافشان بود و رودها خروشان، چشمه دل مردم اونقدر زلال بود که عکس همدیگه رو تو اون می‌دیدند.کاش به خودمون بیایم؛ کاش ببینم فرهنگ ما چی بوده و چی شده. در عقب افتادگی فرهنگ ما همین بس که دیگه خانواده‌های ساکن کامو استدلال میارن و توجیه میکنن که به بچه هاشون زبون کامویی یاد ندن - زبان پارسی اصیلی که اگره به دادش نرسیم تا سه نسل دیگه یعنی تا 45 سال آینده از حافظه تاریخ پاک میشه - از حرفمون دور نشیم از این که اگه بخواییم برای ازدواج تو کامو حرف بزنیم، یا باید آمار طلاق دخترای چند ده ساله رو بشماریم یا پیرپسرای مجرد سی ساله رو. واقعا چرا؟ چرا باید اگه بخوایم آمار پسر جوونای کامو رو بگیری باید اول بری سراغ خونه های مجردی کاشون و تهرون و... که بنده خداها از وطنشون بریدن و دنبال یه لقمه نون... . و اگه بخوایم تعداد دختر جوونای کامو رو بدونیم باید دانشگاه‌های شهرهای دور و نزدیک رو وارسی کنیم و سری هم به پشت کنکوری‌ها بزنیم...

بگید شیخ فرج خدا بیامرز بیاد و وابسُراید:

«خوشا آنان که مردند در این حوالی*** ندیدند وضع کامو در خرابی»


البته خرابی زمان شیخ فرج با امروز از اینجاست تا چال عقیل؛

اونروز امنیت جانی و مالی نبود ولی الآن امنیت فرهنگی. اونروز امراض لاعلاج خلاصه می‌شد به وبا و تب مالت و با بقیه مرض‌ها یه جوری کنار می اومدند ولی امروز علاوه بر سرطان‌های جدید، مریضی‌های روحی و روانی به جونمون افتاده. اونروز بی حیایی انگشت نما بود ولی امروز با حیاها بیشتر انگشت نما شدند. اونروز جلوی کشف حجاب ایستادند و امروز کم حجابی عادی شده. غیرت جوون های ما شده شلوار جین و عفت دخترامون، موهایی که از خستگی از چادرا زدند بیرون و رفتند سیزده بدر. کاش به خودمون بیایم، مایی که به مولا علی می‌نازیم و فقط حرفش رو می‌زنیم... . مایی که معتقد به دینی هستیم که اصول در اون مشخصه. محمدقریشی(صلوات الله علیه و آله)، کسی که ما بهش می گیم پیامبر، می‌فرمایند: ازدواج خوب، ازدواج آسونه؛ یعنی مهم نیست مهریه 14 تا باشه یا 300 تا مهم اینه که آسون انجام به شه و سرمهریه چونه نزنن. میگه اگه به خاطر دینت بری زن بگیری من برات زنت رو زیبا می‌کنم. میگه اگه پول نداری نترس برو جلو با من. میگه اگه جنازه مادر از یه دروازه شهر تشییع می شه و پسرش زن می خواد، تو دروازه دیگه شهر عروسی بگیرید و خیلی چیزای دیگه که همه مون خیلی خوب می دونیم که کار خوب چیه و اونی که رضای خداست چی؟ از این میگه ها زیاده اما فقط تو مقام حرف همه تایید می‌کنیم ولی پاش که می اُفته همه لنگ می‌زنیم چون یقین نداریم و به فرمایش مولا علی(علیه السلام): «الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم...»]1[ و اینقدر ازاصول دور شدیم که به فروعی دچار شدیم که خواسته یا ناخواسته مارو درگیر خودش کرده. حالا اگه بگن یه آمپولی اومده که بهش میگن آمپول خوشبختی وهرکسی بزنه زن خوب می گیره و پولدار می شه و توی تهرون یه خونه میخره و ماشین شاسی بلند سوار میشه و خلاصه یه شبه با کلاس و باشخصیتش میشه و فقطم توی پشت کوهای بلند گرگش آمپولش یافت میشه همه کامو میشن کوه نورد. بابا اون آمپول همین جاست توی قلبـمونه. اگه به دونسته هامون عمل کنیم می بینیم که اون آمپول رو زدیم، اون موقع است که می فهمیم این هایی که ما فکر می کنیم ارزش هستند در واقع ضدّ ارزش به حساب میآند. مگه چند سال می خوایم زنده بمونیم؟ بابا قراره خبر مرگمون بمیریم. راستش این فرهنگ زدگی ما ... »

مقایسه‌هایی که انجام شد بسیار جای تأمل داشت، اگر به صورت مصداقی به بحث " ازدواج" بنگریم، می‌بینیم که در پنجاه سال اخیر میانگین سنّ ازدواج حداقل ده سال افزایش یافته! ممکن است با خود بگویید با شرایط کنونی نمی‌توان از اقتضائات گذشته استفاده نمود و جامعه دچار رکود و عقب ماندگی خواهد شد، اما لازم به تاکید جدّی است که این تغییرات ابتدا از فرهنگ شروع و سپس ظواهر و مصادیق را دگرگون کرد.  پس شکی در این نیست که به فرمایش امام حسن مجتبی lباید فرزند زمان خویشتن باشیم.

ازدواج یک امر پسندیده است که مطابق طبیعت، فطرت، شرع، عقل، حافظ بقای نسل، پاکی نسل، سنّت رسول اکرم ص، امر مقدّس، نشاط بخش و نشانه ی خدا است. پس باید به هنگام، هرچه زودتر و بهتر به آن پرداخت. با این حال، در جامعه ی ما وضعیت ازدواج برای بعضی چهره ای دیگر یافته است . نزد اطرافان امری است  مشکل، پرخطر، اضطراب آور، اختلافزا، تنش آفرین، هزینه بر و پر دردسر؛ پس در نهایت بهتر آن است که تا حد ممکن به تأخیر انداخت یا از خیر آن گذشت...! که درباره ی علل و عوامل پیدایش این طرز تلقی در شماره های آینده بیشتر توضیح خواهیم داد.

از اینجا به بعد مطلب قصد بر اینه که از گیر و دار افعال و الفاظ خارج بشیم و خودمونی چند خط درد و دل کنیم:

بزرگ ترها بدونید و می دونید که ازدواج ذاتاً یک نیازه و در احادیث به این نکته اشاره شده که اگر خداوند ازدواج رو نیاز قرار نمی داد، نسل نوع بشر منقرض می شد! اما این نیاز در افراد مختلف انواعی داره که این نیازها شامل درصد های متفاوتی برای سلایق، ذائقه ها و سنین افراد است. مثلا با افزایش سن، سطح توقعات شخص و اطرافیان فوق العاده افزایش پیدا کرده و درنتیجه باعث تغییر نیازها و نگرش فرد میشه.

انسان موجودی اجتماعیه و از کودکیش نیاز به ارتباط با اطرافیان داره. این نیاز در سنّ جوانی به اوج خودش میرسه و خداوند بصورت طبیعی برای شخص جوان نیاز ارتباط احساسی رو در روابط با جنس مخالف گذاشته و مثل تمام قوانین الهی، براش حد و مرزی تعیین کرده. ممکنه ذهن به طرف ارتباط جنسی منحرف بشه ولی این ارتباط بعد از روابط احساسی به وجود میآد و فکر، زمینه ساز احساسه و احساسات زمینه ساز این مسائل. که در دین مبین اسلام  می بینیم که خداوند در قرآن نمیگه زنا نکنید، بلکه گفته شده به زنا نزدیک نشوید؛ یعنی حتی فکر اون رو هم نکنید و فکر خودتون رو کنترل کنید. زمینه ای که غرب در تهاجم فرهنگی روش دست گذاشته و مباحثی همچون کنترل ذهن و... مطرح میشه. پس با توجه به این پیش نیاز اصلی(احساس) در این شماره به روابط احساسی می پردازیم و در شماره های آینده بقیه ی بحث رو ادامه میدیم.

همونطور که عرض شد برای جوانی که نیاز به ارتباط داره، به علت رشد چشم گیر لوازم و ابزار های ارتباط جمعی، ارتباط برقرار کردن کار چندان سختی به نظر نمیرسه و مثل گذشته نیست که ابزار ارتباطی نبود، بلکه تقیدات و هنجارهای خود شخصه که از این کار جلوگیری میکنه! تو جامعه ای که جوون یه گوشی موبایل داره و در طول روز بسته به جیگرش و آخر شب هم سنجاق میکنه به متکاش و می خوابه به نظر شما سخته که با طرف مقابلش ارتباط برقرار کنه؟ تو راه مدرسه، توی دانشگاه، اتوبوس و... !

ارتباط و ازدواج رقبای دیرینه هم هستند. اگر ازدوج و ارتباط رو دو جاده در کنار هم تعریف کنیم می بینیم که با گسترده شدن جاده ارتباط، ازدواج باریک تر می شه. این اتفاق به این صورت رخ میده که وقتی فضای ارتباط باز شد، انگیزه ازدواج در آقایون کم می شه در حالی که دخترها که احساساتی ترند و البته ساده تر، ارتباط رو مقدمه ای برای ازدواج می دونند. آمارها نشون داده 90 درصد دختران جامعه ما اولین ارتباط صمیمیشون رو با قصد ازدواج برقرار می کنند در غیر این صورت دختران ما اجازه نمی دادن پسـری این قدر به حریمشون نزدیک بشه. و از سویی خانواده ها با توجیهات مختلف اون ها رو  پس می زنند و با جملاتی شبیه«در این سن ازدواج زوده»  اونها رو به سمت رابطه غلط سوق می دهند. کاش قبل انحراف فرزندانمان به فکر راه چاره باشیم ...

زیرنویس:

1) انّ النّاس عبید الدّنیا و الدّین لعق علی ألسنتهم یحوطونه ما درّت معائشهم فإذا محصّوآ بالبلاء قلّ الدیّانون
همانا مردمان بنده دنیایند و دین لقلقه زبان آن هاست و هر جا منافعشان به وسیله دین بیشتر تأمین شود زبان مى چرخانند و چون به بلا آزموده شوند آن گاه دین داران اندکند. ‏    ‎ ‎
                                                تحفة العقول/ 245‏


پاسخ به یک سوال
حکم پخش صدایی غیر از اذان از بلندگوهای مساجد (مثل صدای نماز، دعا، مناجات و... که برای همسایگان مزاحمت ایجاد می‌کند، چیست؟
پاسخ اجمالی:
پخش اذان از بلندگوی مساجد و حسینیه‌ها به نحو متعارف، جهت اعلام داخل شدن وقت نماز، اشکال ندارد، ولی پخش غیر آن، اگر واقعاً موجب اذیت همسایگان است، توجیه شرعی ندارد. البته، آن‌هایی که اگر اذان و قرآن و موعظه و... پخش شود ناراحت شده، اما به راحتی دیگر صداهایی مانند موسیقی‌های مجاز و غیرمجاز، داستان‌های تخیلی و... را تحمل می‌کنند، مورد نکوهش قرآن قرارگرفته‌اند. [1]
ضمائم:
پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:[2]
حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ایf :
پخش اذان به نحو متعارف برای اعلام داخل شدن وقت نماز صبح به وسیله بلندگو اشکال ندارد، ولی پخش آیات قرآنی و دعا و غیر آن از بلندگوی مسجد، اگر موجب اذیت همسایگان شود، توجیه شرعی ندارد، بلکه دارای اشکال است.
حضرت آیت‌الله العظمی مکارم شیرازیf:
پخش اذان به هنگام وقت نماز صبح، ظهر و مغرب از بلندگوی مساجد به صورت معتدل مانعی ندارد، اما برای دیگر برنامه‌ها بلندگوها را برای داخل مسجد تنظیم نمایند.
حضرت آیت‌الله العظمی سیستانیf :
ضابطه در این‌گونه موارد، این است که اگر از تصرف مالک در ملک خود یا متولی در محلی که متولی آن است ضرر معتنابهی بر همسایگان لازم آید. پس اگر این ضرر بین همسایگان، امر متعارفی است مانعی ندارد وگرنه جایز نیست.
حضرت آیت‌الله العظمی نوری همدانیf :
چنانچه موجب مزاحمت و ایذاء مؤمنین شود جائز نیست.
حضرت آیت‌الله العظمی صافی گلپایگانیf :
این‌جانب توصیه می‌کنم به برگزارکنندگان این مراسم که مواردی که جنبه شعاریت و اعلام شعار - مانند اذان - از بلندگو را دارد پخش شود و در غیر آن، مواظب باشند که مردم‌آزاری نباشد و به دست بهانه جو بهانه ندهند که همه این برنامه‌ها را زیر سؤال ببرند. مخصوصاً رعایت حال بیماران و اشخاص سالـمند را بنمایند و نیز توصیه و نصیحت می‌کنم کسانی را که از بلندگوهای مساجد و برنامه‌های دینی گله و شکایت دارند که بپرهیزند که از آن‌ها نباشند که خداوند متعال در حق آن‌ها می‌فرماید (و إذا ذکر الله وحده اشمأزت قلوب الذین لا یؤمنون بالآخرة و إذا ذکر الذین من دونه إذا هم یستبشرون) که با بلندگوها اگر اذان و قرآن و موعظه و عزاداری اهل بیت ع را پخش می‌نمایند اشمئزاز و ناراحتی پیدا می‌کنند، ولی اگر موسیقی و ساز و آواز باشد حرف و اعتراضی نداشته باشند، سعی کنند از آن گروه باشند که مثل حضرت ابراهیم خلیل علی نبینا و آله و علیه السلام وقتی بنابر بعضی روایات ذکر خدا «سبوح قدوس رب الملائکه و الروح» را شنید خواست که یک بار دیگر آن را بگوید تا بخشی از گوسفندانش را به او بدهد و گوینده تکرار کرد تا همه گوسفندانش را به او بخشید و در آخر کار از او خواست که خودش را در اختیار او و ملکیت او قرار دهد که یک بار دیگر این ذکر را بگوید. این عزیزانی که از بلندگوهای مساجد گله دارند این نکته را رعایت نمایند.
_______________________________
1. سوره زمر، آیه‌ی 45؛ (و اذا ذکر الله وحده اشمئزت قلوب الذین لا یؤمنون بالاخرة و اذا ذکر الذین من دونه اذا هم یستبشرون).
2. استفتا از دفاتر آیات عظام: خامنه‌ای، سیستانی، مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی، نوری همدانی (مد ظلهم العالی) توسط سایت اسلام کوئست.
 
و امّا حرف آخر . . .